معنی سق سیاه

فرهنگ فارسی هوشیار

سق سیاه

درست آن سک سیاه است زاغزبان


سق

واژه پارسی است سک تلخام (گویش گیلکی) (اسم) سقف دهان کام. یا سق سیاه داشتن. کسی که نفرینی درباره دیگری کند همان شود بدو گویند: چه سق سیاهی داری ک. یا سق اش را با فحش برداشته اند. بسیار بد دهن است.

فرهنگ معین

سق سیاه

(سَ قِّ) (ص.) (عا.) کسی که نفرینش د ر حق دیگران عملی شود.


سق

(سَ قّ) (اِ.) (عا.) سقف دهان، کام.،~ کسی را با چیزی برداشتن سخت عادت داشتن شخص به آن چیز.


سق زدن

(سَ. زَ دَ) (مص م.) (عا.) خوردن.

حل جدول

سق سیاه

مجازاً کسی که فال بد بزند و فالش درست درآید

نفرین گیرا، بدنفوسی که پیش‌بینی‌اش درست از آب درآید.


سق

سقف دهان


سق ، نگ

سقف دهان

لغت نامه دهخدا

سق

سق. [س َق ق] (ع مص) سرگین افکندن مرغ. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی).

مترادف و متضاد زبان فارسی

سق

سقف‌دهان، کام، نرم‌کام

گویش مازندرانی

سق

سیخ کباب


سق واش

از گیاهان علفی یک ساله

فرهنگ عمید

سق

(زیست‌شناسی) [عامیانه] قسمت درونی فک اعلی، سقف دهان، کام،
[قدیمی] سقف،
[قدیمی] سقف خانه،
[قدیمی] گنبد،

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

سق سیاه

236

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری